یه مدتی بود که تصنیف دیدار شمس و مولانارو (با صدای شجریان) زیاد گوش میدادم.
چقدر هنرمندانه از تک تک بیت ها و مصرع های مثنوی و دیوان شمس استفاده کردن .
هر بیت رو از یک دفتر انتخاب کنن و اینقدر زیبا یک مکالمه رو شکل بدن.
رفتم مثنوی ای رو که به تازگی از نمایشگاه کتاب گرفته بودم آوردم و دنبال این قسمت گشتم که ببینم واقعیه یا نه.
جایی که شمس از مولانا یه سوالی میپرسه و مولانا در جواب میگه :" هیچ نندیشم به جز دلخواه تو."
همیشه میخواستم بدونم چجوری میشه یکی به اینجا برسه که در جواب سوال یکی دیگه بدون هیچ فکر و ان قلتی بگه: هر چی تو بخوای! ( نه حتی هرچی تو بگی!) وقتی بگه "هرچی تو بگی" یعنی مجبورم چیزی که میخوای رو قبول کنم. از سر اجبار و ناچاری. یعنی تو یک چیزی میخوای و من یک چیز دیگه.
ولی وقتی میگه "هرچی تو بخوای"، یعنی من ته ته ته دلم چیزی رو میخوام که تو میخوای. دلم چیزی جز خواسته دلت رو نمیخواد. یعنی اونی رو میخوام که تو میخوای. این اوج دلدادگیه. درکش نمیکنی تا دچارش بشی. شکستن تمام قواعد و خط قرمزهای خودت برای یک آرمان و آرزو.
+ گشتم و بیتش رو پیدا کردم!
+ این پایین میتونین گوشش کنین. 10 دقیقه با چشم بسته .
درباره این سایت